سردارک66: لالایی خواندن پسر برای فاطمه
رفته بودیم خانه خاله رفت از توی کمد فاطمه یک عروسک برداشت شروع کرد مثل خاله برای بیرون بردن آماده اش کرد با ما این فاطمه عروسکی آمد خانه برایش کفش می پوشید که او را ببرد بیرون و بگرداند برایش لباس پوشید پوشک عوض کرد شب که می خواست بخوابد، شروع کرد برایش لالایی خواندن بابا: مامان لاالا، بابا لالا، جوجو لالا، بَبَیی لالا، کلاغ لالا، اسب لالا، گربه لالا، هاپو لالا، عمو لالا پسر: مامان لاالا، بابا لالا، جوجو لالا، بَبَیی لالا، قار قار لالا، پیت کو پیت کو لالا، مَو لالا، هاپو لالا، عمو لالا من و پدر ...