بیمارستان صارم

یه سری از دوستان در مورد بیمارستان صارم ازم سوال کرده بودند. به نظرم رسید من بعد از تولد سردارک در مورد بیمارستان صارم دیگه چیزی ننوشتم. در حال حاضر اتفاقاتی که برام در بیمارستان افتاد را توضیح می دهم و شرایط را می گویم که هر کس بنابه شرایطش ببینه اونجا به دردش می خوره یا نه

نقاط مثبت:

- اتاق های پر نوری دارد. با رنگهای زیبا تزیین شده اند. به آدم حس خوبی می دهد. دیوارها خیلی قشنگ با عکس نوزادان تزیین شده است. اما بیشتر اتاق ها کمی کوچک هستند.

- پرستارهای خوبی داشت. هر زمان درخواست داشتم بدون غر غر انجام می دادند. بیشتر پرستار ها جوان و بین 25 تا 35 سال سن داشتند.

- نیروهای خدماتی خوش اخلاقی داشت. من تقریبا سه جهار بار در اتاق زایمان حالم به هم خورد و تمام زمین رو کثیف کردم اما بدون اینکه بدرفتاری باهام بشه همه رو تمیز می کردندو می گفتند که اشکالی نداره این نشون می ده مراحل زایمان داره به خوبی پیش می ره.

- به نظرم نگهداری از نوزاد خیلی خوب در بیمارستان انجام می شود: جای واکسن بدو تولد روی بازوی محمدصادق باقی نمانده است. به خاطر زدی 5-6 بار از سردارک خون گرفته شد که هیچ یک با کبودی و ... همراه نبود. به نظرم آزمایشگاه خوبی برای بچه به ویژه در زمینه خون گیری باشد.

- دستگاه ها و تجهیزات مناسبی دارد مثلا یه دستگاهی داشتند که نشان می داد بچه در شکم مادر مدفوع کرده است یانه. خیلی به سادگی متوجه این امر شدند و به خاطر این امر اجازه دادند پسر تا 40 هفته و 6 روز به دنیا نیاید.

- دکترهایش زیر میزی نمی گیرند.

- مراقبتهای مامایی خوبی انجام می شود. قبل از اینکه دکتر در کلینیک دیده شود ماما ویزیت کامل انجام می دهد: صدای قلب جنین، فشار خون، وزن، ارائه توضیحات تغذیه ای، پاسخگویی به سوالات، پیشنهاد ویتامین و ازمایشهای مربوط به هر سن. البته من احساس کردم گاهی برخی از آزمایشها و توصیه ها خارج از حد نیاز است.

- خود دکتر هنگام زایمان و حدود 3 ساعت زودتر در بیمارستان حضور پیدا کرد. روز جمعه مصادف با مبعث پیامبر بود و شیفت دکتر هم نبود اما آمد. مادام هم ماماهای بخش شرایط را بهشان اطلاع می دادند.

- کلاسهای آموزش بارداری اش خوب است. استخر و ورزشهای دوران بارداری که می دهند خیلی به افزایش روحیه و تقویت قوای بدنی کمک می کند.

نقاط منفی:

- بیمه تامین اجتماعی را قبول نمی کند و با مراکز محدودی قرارداد بیمه تکمیلی دارد.

- من سه شیف ماما را در بیمارستان تجربه کردم. به نظرم فقط یک شیفت خوب بود. دو شیفت اول ماما های خیلی جوان و کم تجربه ای بودند. دائم در اتاق سر پرستار بودند و فقط برای چک کردن قلب بچه سر می زدند. اما ماما های شیفت آخر برای انجام ورزش ها کمکم می کردند. مراحل زایمان را عملا کمک می کردند که اجرا کنم. حالات مناسب را نشانم می دادند. به نظرم اگر آنها زودتر بودند ممکن بود بتوانم طبیعی زایمان کنم.

- شعارهایی که در مورد آزادی مادر و حضور پدر و ... می دادند خیلی عملی نشد. بخش خالی بود از ساعت 11 که من بستری شدم اما ساعت 7 شب اجازه دادند همسر در اتاق حضور پیدا کند در هنگام عمل سزارین هم خیلی دیر اجازه دادند همسرم بیاید و عملا نگذاشتند ما هیچ فیلمی از بچه بگیریم.

- تماس مادر و کودک هم خیلی فرمالیته به نظرم انجام شد. وقتی پسر به دنیا آمد آن را روی شکم یا سینه ام نگذاشند و تنها برای چند ثانیه کوتاه صورتش را به صورتم چسباندند و از دور گذاشتند ببینمش.

- بخیه های سزارین خیلی بدجا و بد فرم زده شد و تقریبا 4 ماه طول کشید که خوب شود. چرک کردن و خونابه بیرون زدن خیلی طولانی شد. با اینکه لیزرتراپی کردم اما هنوز جای آن باقی مانده است و خیلی طولانی تر از سایر دوستانم بخیه درد کشیدم.

- تمام دکترهای بیهوشی اش مرد هستند و اصلا به افراد مذهبی توجه ندارند. تقریبا مسخره می کردند و اصلا توجهی به پوشیده بودن بدن و... نداشتند و کمکی در این زمینه دکتر، پرستار، ماما و ... نمی کردند و خودم که ازشان ملافه یا چیزی می خواستند خیلی فرمالیته در اختیارم می گذاشتند. اما بر عکس جند تا از دوستانم که دو بار مواد بیهوشی دریافت کردند و بعد بچه متولد شد من به راحتی از کمر بیهوش شدم و این کار خیلی به سادگی و آرامی انجام پذیریفت.

- داروهایی که طی عمل به کار گرفته شد باعث زدن کهیر های خیلی بدی در دوجای بدنم شده است که با آورن گوشت اضافه خیلی نمای بدی پیدا کرده است و بیمارستان خیلی کار خاص یا راهنمایی در این زمینه انجام نداد.

- دکتر کرم نیا تقریبا هیج راهنمایی ویژه ای در مورد کارهایی که قبل یا بعد از زایمان باید انجام بشه چه در زایمان طبیعی چه در سزارین نگفت.

- در اتاق جانی، راهرویی که در بخش زایمان قرار داشت آقایان رفت و آمد داشتند و به راحتی نمی شد آب خورد و ... .

- دکتر کرم نیا با روی خوش برخورد می کرد و آرامش در چهره اش بود. همین خیلی از مواقع به ادم انرژی می داد ولی مذهبی به نظر نمی آمد، خیلی به نظر نمی رسید شرایط بیمار برایش اهمیت داشته باشه. در نهایت هم به نظرم تخصص کافی نداشت. یعنی اصلا کمکی به تولد بچه نکرد. شاید اگر می توانست سر بچه را بچرخاند من بعد از آن همه سختی تن به سزارین نمی دادم. نمی دانم که واقعا شدنی نبود یا دکتر تخصص کافی نداشت. خیلی از افرادی که تمایل به زایمان طبیعی دارند در نهایت در بیمارستان صارم موفق به تولد طبیعی بچه نمی شوند.

من احتمال خیلی زیاد برای بچه های بعدی ام به این بیمارستان مراجعه نمی کنم. خاتم الانبیا را برای رعایت مسائل مذهبی و تخصص بیشتر قبول دارم. به نظرم بسیاری از کارهایی که در صارم انجام می شود ظاهر سازی و تبلیغات است و در عمل کمتر به آن پایبند هستند.