محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

سردار کوچک

سردارک55: یک سال گذشت!

1393/3/10 23:00
نویسنده : مامانی
521 بازدید
اشتراک گذاری

تولد قمری گل پسر مصادف است با مبعث پیامبر...

پس او یکساله شده

انگار همین دیروز بود که...

الان این پسر

آرام و آهسته و گاهی با جیغ های بنفش سعی در کشف پدیده های دور و بر دارد

هیچ چیزی از نظرش سریع  نمی گذرد و و لذتی در کشف دنیای پیش رو دارد

هیچ چیز برایش بی مزه نیست

پر از شعف دانستن است، وقتی کشفی می کند با تمام وجود و صدا دار می خندد

می تواند برای دو ثانیه بایستد

می تواند کانال های تلویزیون را عوض کند

می تواند ادای حرف زدن با تلفن را در بیاورد و معمولا مکالمه با پدر را نجوا می کند

با سرعت زیادی تمام محتویات یک کشو را بیرون می ریزد

با ولع هندوانه می خورد

اگر بهش موز ندهی خودش با پوست به جان آن می افتد یا پوست موزهای دیگران را گاز می زند

بشین و پاشو می کند

پاهایش را بلند  می کند و از بین آنها ما را نگاه می کند

شعله های گاز را کم و زیاد می کند

گردوها را از قوطی اش در آورده و پخش زمین می کند

مثل گربه ها در کمین یخجال است که اگر باز شد سریع بیاید و درش را باز و بسته کند و وسایل توی فریز را بالا و پایین کند

از چیزهای یخ و سرد خیلی خوشش نمی اید

اگر میوه ای کمی فقط کمی ترش باشد آن را نمی خورد مثل زردآلوهای فعلی

موس را حرفه ای و جالب در دست می گیرد

حواسم نباشد روی کالسه می ایستد

دیگر یادگرفته توی حمام توی تشت بنشیند و آب بازی کند!

گاهی در چشمانم ذل می زند و نگاهی عمیق می کند و می خندد!

در اوج شلوغی ها این کارش خیلی دلچسب است! در خیابان بین آن همه هیاهو یک هو بر می گردد چند ثانیه در چشمانم نگاه می کند و لبخند معناداری می زند، در کالسکه بر می گردد صدایم می کند به چشمانم چشم می دوزد و لبخند رضایتی می کند و دوباره مشغول دیدن دور و بر می شود!

دنیا برایش عحیب است اغلب اوقات مسحور و مبهوت دیدن عالم می شود

پسندها (1)

نظرات (3)

شکوفه
11 خرداد 93 13:26
به به مبارکا باشه تولد یک سالگی پسرمون.ایشالا اش پشت پای سربازیش
خاله ریزه
11 خرداد 93 15:05
چه توصیفات مادرانه ای!!! آورین!
سمانه اراک
12 خرداد 93 18:46
به به سلام عزیزم ندیده دوستش دارم نسترن جان به خودت اگه رفته که ماهه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد