محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

سردار کوچک

اولین برخورد با فاطمه خانوم

سلام فاطمه. خاله و عمو مصطفی با هم از در وارد شدند فاطمه توی ساک حمل بود من نشستم پیشش نذاشتم ببرنش توی اتاق میخواستم ببینم این دخترخاله که میگن بالاخره چه شکلیه صورتی پوشیده بود، سفید و سرخ و گرد نکنه که وقتی خاله ها کوچیک میشن و توی ساک مبذارنشون بهش میگن دختر خاله! نمیدونم من از کار این بزرگترها سر در نمیارم اما خودم مطمین شدم چشم و گوش و دست و پا داره جیش هم میکنه!آخه مثل من پوشک داشت انگار دلش رو زیاد فشار دادم که از پیشم بردنش و دیگه نشد اعضای دیگه اش رو وارسی کنم براش بوس پرت کردم مطمینم همبازی خوبی خواهیم شد و من اذیتش نمی کنم!
26 خرداد 1394

بالاخره از کجا سیسمونی بخریم؟

ما به لطف فاطمه خانم (دختر خاله ام رو میگم) داریم مجدد مغازه های بامزه سیسمونی فروشی رو دوباره رصد می کنیم. این بار به عبدل آباد، بهار و جمهوری سر زدیم. در مجموع قیمتها خیلی با هم فرق نداشت. اگر چونه می زدی و تخفیف می گرفتی. برخلاف انتظار که همه میگن بهار گرون تره، اما اگر می تونستی خوب بگردی قیمتهاش از جمهوری و عبدل آباد بهتر در میامد، مثلا کالسکه ای که عبدل آباد بعد از کلی چانه زدن می داد ۳۸۰ توی بهار قیمت کردیم گفت ۳۷۵ بدون اینکه به معامله برسد. بالای پاساژ بیستون که از سمت انقلاب که وارد بهار بشی، می شه اول خیابان، کلی فروشی های بهار بودند که بعضا تک فروشی هم داشتند. اونجا که واقعا عالی بود و خیلی مناسب و بیست سی درصد زیر قیمت ب...
5 خرداد 1394

سردارک۶۳: نوروز ۹۴

سلام، عیدتون مبارک! ما امسال با خاله و همسر و پدر قبل از سال تحویل رفتیم دیدن عمو و زن عمو و بعد رفتیم شاه عبدالعظیم شب بود و من توی راه رفتن به شاه عبدالعظیم خوابم برد و دیگه نمی دونم چطور سال تحویل شد! روز دوم عید حرکت کردیم به سمت بغداد، اول رفتیم کاظمین و بعد من نایب الزیاره همه در کربلا بودم. فاطمیه بود و من باسیل جمعیت وارد حرم شدم، در آغوش پدرم، آنقدر خوشحال بودم که همه توجهشان بهم جلب می شد. دوست داشتم به ضریحت بچسبم و سر بر آستانت بگذارم. پدر روی دستهایش بلندم می کرد و مرا به آرزویم می رساند. برایم دویدن و بازی کردن در حرم، بالا کشیدن از منبرها هم خیلی جذاب بود. می رفتم جلوی روحانیان و دست به سینه سلامشان می دادم...
20 فروردين 1394

برای آنهایی که فکر می کنند خواندن برای بچه ها ممکن نیست...

خواندن با نوزاد و نوپا، چگونه به نوزاد و نوپای خود کمک کنیم تا دنیای واژه ها را کشف کند؟ این کتاب راهنمایی است کاربردی که با تاکید بر اهمیت کتاب خواندن در دو سال اول زندگی، به زبان ساده به مادران و پدران جوان نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند با داشتن برنامه مناسب روزانه برای فرزند نوزاد یا نوپای خود کتاب بخوانند و با روش‌های ساده اما موثر به والدین می‌آموزد که چگونه کتاب‌های  مناسب هر دوره را برای فرزندشان انتخاب کنند و او را با کمک تکنیک‌های بلندخوانی به تعامل وادارند. نویسنده: کارولین بلیک مور ، باربارا وستون رامیرز مترجم: زهره قایینی ناشر: موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان سال...
20 اسفند 1393

آموزش توالت رفتن: لگن هایی که روی توالت فرنگی قرار می گیرند

برای سردارک یه لگن از این مدلهایی که روی توالت فرنگی قرار می گیره خریدم دوستش داره کلی کیف می کنه وقتی قراره بره دستشویی دمپایی بپوشه و روی لگنش بشینه شستن بچه هم روی این لگن ها آسون تره این راه را به عنوان یک شیوه آماده سازی دارم تست می کنم. یک سری از نشانه هایی که می توان با آن متوجه شد که بچه آمادگی از پوشک گرفته شدن را دارد موارد زیر است(خیلی از سایتها و کتابها به این موارد اشاره کرده اند): جهت‌های ساده را درک و پیروی می‌کند( چپ، راست، جلو، عقب و ....) در موقع بیداری حداقل برای 2 ساعت خشک می‌ماند. در مواقع خواب‌های روزانه اکثراً خشک است. می‌تواند شلوارش را بالا یا پایین بکشد. ...
15 اسفند 1393

آموزش توالت رفتن

در شرایطی که دارم مقدمات از پوشک گرفتن رو فراهم می کنم به یک کتاب برخوردم که مباحث کاربردی و مناسبی داره آموزش دستشویی رفتن به کودکان. مک زوبیک. ترجمه امیر شیروانی. انتشارات فرا روان قیمتش هم مناسبه ۵۵۰۰ توی این کتاب این اطلاعات رو میشه پیدا کرد: تفاوت های کودکان، مقدمات آموزش، مشکلات شایع در آموزش دستشویی رفتن(نیمه آموخته ها، فقط پوشکی ها، مقاومت و پس رفت)، مشکلاتی با چالشهای بیشتر(یبوست، نگه داشتن مدفوع، خیس شدن کودک در طول روز، خیس کردن شبانه)، تعامل با دیگران(والدین شاغل، پدر بزرگ و مادر بزرگ کمک کار، پرستاری کودک، دوره پیش دبستانی)، سایر مسائل مرتبط در زندگی خانوادگی و زناشویی ...
15 اسفند 1393

چند کتاب مناسب درباره خانواده اسلامی

تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث مولف : محمد محمدی ری شهری مترجم : حمیدرضا شیخی ناشر کتاب : چاپ و نشر دارالحدیث کتاب «تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث» با بهره‏ گیرى از آیات و روایات به سه موضوع تشکیل خانواده، عوامل تحکیم خانواده و آسیب‏هاى خانواده پرداخته است، زیرا اسلام در این سه حوزه رهنمودهاى سازنده‏اى دارد. بخش نخست کتاب، درباره تشکیل خانواده است که در شش فصل با عناوین تشویق به تشکیل خانواده، حکمت تشکیل خانواده، موانع تشکیل خانواده، آداب ازدواج و تشکیل خانواده سامان می یابد. بخش دوم به عوامل تحکیم خانواده می پردازد و این موضوع را در هفت فصل محبت و مهربانى و عطوفت، خوى‏هاى والا...
28 بهمن 1393

اولین جملات

رفته بودم چند روز به خاطر آلودگی هوا همدان و پدر نیامده بود از پشت گوشی به پدر می گفتد بابا بیا و با دستانش بیا بیا را نشان می داد   مدرسه قرآن بودم، سماور بزرگی در حال جوشیدن بود. پسر نشانم داد و گفت جیزه؟ گفتم بله جیزه. گذشت محمد مهدی صفری آمد داخل آشپزحانه بهش گفت پَ جیزه   در حال حاضر این کلمات در دایره واژگانی اش هستند: مامان، بابا، بیا، جیز، جیش، پَ   هر چیزی که قابل دست گرفتن باشد حکم گوشی تلفن را برایش دارد: مثل ماشین حساب و ... گوشی را بر می دارد و سرش را کمی کج می کند در اتاق راه می رود و صحبت می کند. گاهی که کسی پشت گوشی هست خوب به صدایش توجه می کند. اما کمتر حرف می زند صرفا هم...
12 بهمن 1393

آموزش توالت رفتن

بهتر است علاوه بر آنکه خودمان قصد می کنیم به کودکان رفتن به دستشویی را بیاموزیم او را نیز آماده کنیم. یکی از این راهها خواندن کتاب های مرتبط با این موضوع است. مامان بیا، جیش دارم: رفتن به دستشویی: برای 1 تا 3 ساله ها شکوه قاسم نیا . انتشارات قدیانی. قیمت ۱۲۵۰. جلد شومیز کتاب با این شعر شروع می شود: مامان بیا جیش دارم فوریه خیلی کارم لگن بیار زود برام تا خیش نشه شلوارم حیوانات مختلف را نشان می دهد که روی لگن نشسته اند و در نهایت می گوید که این لگن دستشویی من است و خودش روی لگن می نشیند و دستشویی می کند. برخی از اشعار داخل این کتاب: آهای آهای آقا موش/ که هستی خیلی باهوش/ لگن برات بزرگه/ نیفتی یک دفعه توش خرس سفید...
12 بهمن 1393

کتاب خواندن: چگونه فرزندمان رابه خواندن علاقمند کنیم

برایم رفتارش بسیار جالب است ما باهم زمانهای تقریبا زیادی را به خواندن می گذرانیم به این شیوه در جند ماه گذشته: من کتابی را انتخاب می کردیم و اون را روی زانو یا در بغلم می نشاندم و کتابی را با هم ورق می زدیم. من اسم تصاویر که می دید، رنگشان را می گفتم و اگر کتاب دارای داستان ضمنی بود به طور خلاصه برایش تعریف می کردم در حال حاضر: خودش کتابی را از قفسه کتاب هایش انتخاب میکند و می گوید برایم بخوان. و یا خودش ورق می زند و دنبال عکس مورد علاقه اش می گردد. مثلا در یک کتاب حیوانات، سه گربه وجود دارد که او آنها را پیدا کرده و با لفظ پ غلیظ صدایش می کند. یا قابلمه ای که مادر روی گاز گداشته را در کتاب پیدا می کند و می گوید جیزز به نظرم ک...
12 بهمن 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد