محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

سردار کوچک

سردارک 58: هر لحظه یک انتخاب

1393/4/9 0:54
نویسنده : مامانی
643 بازدید
اشتراک گذاری

عروسی دعوت بودیم

خاله وقت آرایشگاه داشت و شما خواب بودی

قرار بود من هم آرایشگاه بروم

می دانستم اگر بهت دست بزنم بیدار می شوی

به همین خاطر از خانه بیرون نرفتم تا بیدار شوی

اما تو دو ساعت و نیم خوابیدی و دیگر وقت نبود

می خواستم با کمک خاله فاطمه موهایم را درست کنم

دقیقا وقتی آماده شده بودیم از خواب بیدار شدی

و گریه زاری راه انداختی

گرسنه بودی

سوپی که پحته بودم به آرامی خوردی

دیر شده بود

نماز خواندم

باید بین آرامش پسر،غذاخوردنش و استراحتش ، و رسیدگی به ظاهر خودم یکی را انتخاب می کردم

و اولی انتخاب شد

نرسیدم حتی موهایم را شانه کنم

عروسی که رفتیم مکان به نحوی بود که هیچ کس نتوانست روسری اش را در بیاورد

!!!

هر لحظه از زندگی مان امتحان است و چقدر سخت بود اگر خودم را انتخاب کرده بودم و شرمنده سردارک می شدم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

گلبرگ
22 تیر 93 22:09
سردارک! خیلی باحالی! :-D سردارک! دوستت داریم!! :-D
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد