سردارک23: همه منتظر ورود من هستند!
روزی نیست که حداقل دو سه نفر زنگ نزنن و از مامان جون نپرسن که من اومدم یا نه!
از بین زن عمو، دختر عمو، زن دایی مینو و زن دایی رضوان، خاله زهره و خاله اکرم، سوده و رعنا از هم بیشتر من دوست دارم مریم رو ببینم!
از بین این جمع من فاصله سنی ام با مریم از همه کمتره!
تقریبا فاصله سنی مامانم با داداش آرمین مریم
مامانم هم موقع تولد آرمین یه همچین حسی داشت، همش دوست داشت آرمین زودتر بیاد و ببینتش.
باید بگم که منم برای جبران، تا حالا فقط به خواب همین مریم جون رفتم و خودی نشون دادم...
بقیه نمی دونم هنوز من چه شکلی هستم
خلاصه مریم جون ما مخلصیم و سعی می کنیم با صاحب خونه صحبت کنیم که با ما کم کم تسویه حساب کنه و بفرستتمون خونه جدید.
دوست دارم همه تون رو ببینم. دعا کنید سفر بی خطر باشه و ما به سلامتی به خونه جدید اثاث کشی کنیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی