سردارک29:اولین مهمانی
من امروز برای اولین بار از منزل خارج شده و به مهمانی رفتم!
آخه از قدم مبارک و کوچولوی من و به لطف خدا خاله خانوم ما عروس شد و من باید به اوضاع نظارت می گردم و صد البته داماد جدید را نظاره...
همین یه خاله رو داریم دیگه
باید مطمئن می شدم از اوضاع
مامانم می گه که خیلی جالب رفتار می کردم، هر جا که پای صحبت مهمی به میان بود من تحمل دوری از جمع را نداشتم و اصرار می کردم که توی جمع باشم و همه جا رو نگاه کنم...
اما جاهایی که خیلی فایده نداشت خوردن رو به دیدن ترجیح می دادم
خلاصه این اولین خروج ما از منزل به قصد مهمانی بود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی