محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

سردار کوچک

سردارک3: رفتن به سینما

1391/11/21 18:27
نویسنده : مامانی
565 بازدید
اشتراک گذاری

سلام،به لطف خاله مائده، ما رفتیم یکی از فیلمهای جشنواره فیلم فجر(خاکستر و برف) رو با هم دیدیم..

من یه کم دیر رسیدم و خاله مائده رفته بود توی سینما

وقتی رسیدم پیامک زدم من اومدم و عمو سرمد اومد پایین بلیط ما رو داد به گیشه

اما من که از راه رسیده بودم و هنوز حالم جا نیومده بود مجبور شدم توی رو دربایستی و اینا یه نفس یه عالمه پله رو برم بالا

ضربان قلب در حد تیم ملی بالا رفته بود و دمای بدن ...

بگذریم از اینکه وقتی وارد سینما شدیم همه جا تاریک بود و من هیچ حا رو نمی دیدم و با ترس و لرز قدم بر می داشتم

خلاصه گذشت و ما یه کم آروم شدیم

واکنش های سردارک خیلی جالب بود... از وقتی نشستیم شروع شد

معمولا توی این ساعت بیدار نمی شد و خواب بود اما پسرم از اومدن به سینما تعجب کرده بود و هی تکون می خورد...

واکنشش به صداها خیلی جالب بود

اونا که داد می زدن، یهو تکون می خورد...

خلاصه خیلی از اومدن به سینما شگفت زده شده بود...


+سردارک وقتهایی که یه صدا می یاد بیشتر از وقت هایی که خونه سکوته تکون می خوره!

+وقت هایی که بلند صحبت می کنی یا کسی بلند حرف می زنه این قضیه پر رنگ تره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سارای محمدسجاد اینا
22 بهمن 91 21:18
واي واي واي
يني شما رو خاله مائده م نمي دونيد که خانم هاي باردار سي نما رفتن براشون خوب نيست.
هيجان و صوت و تصوير و التهاب بده براي ما ني ني ها.

البته بماند که من تشويقتون مي کنم خاله هاااا
به صورت مخفيانه ولي


من نمی دونستم و تا حالا هم نشنیده بودم


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد