محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

سردار کوچک

باید لیاقت مجاهد شدن را بهمان بدهند...

1392/4/21 17:36
نویسنده : مامانی
535 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه از بچگی دوست داشتم که یه کوچولو داشته باشم...

یادمه که چطور به عروسک هام شیر می دادم، براشون لباس می دوختم، شال گردنم رو توی سرمای زمستون با وجود خنده همه همکارای مامانم که توی سرویس بودن دور سرش می انداختم که سردش نشه، بهشون از هر غدایی که می خوردم می دادم یا ...

حالا خدا به یکی از آرزو هام رسوندتم

من یه کوچولوی نازنین و معصوم دارم

و دوست دارم بهش شیر بدم

خیلی

اما اون روزهای اول که نی نی همش گریه می کرد و بقیه می گفتن شیر نداری بهش بدی، خیلی غصه ام می شد، بقیه رو بیرون می کردم از اتاق و تنهایی گریه می کردم

من از خدا خواسته بودم که باور کنم که این بچه ما نیست،‌بنده اونه که چند روزی مهمون ماست و من یه میزبانم

دلم خیلی می سوخت می دیدم که مهمونم گشنه مونده و تقصیر منه! می گفتن باید ماساژ بدی و ...

تمام تنم کبود شده بود و با گریه از خانم ام البنین می خواستم خودش دعا کنه که این بچه معصوم گشنه نمونه!

الانم همون اوضاعه یعنی باید با صلوات و توسل به خانم ام البنین بخوابونمش. نمی دونم سیر می شه نمی شه! هنوز رفتارهاش رو نتونستم برای خودم معنی کنم

وقتی که خیلی برام سخت می شه

گریه کردنش رو می بینم

دعا می کنم که خود خدا ما رو توی جمع مجاهد ها راه بده، روزی بچه ها دست خودشه و ما فقط یه واسطه ایم! ایشالا که خدا لیاقت واسطه گری رو بهمون بده

من که نذر کردم  که بتونم ٢ سال بهش شیر بدم

شمام دعا کنید که توان جسمی م متناسب با نیاز سردارک باشه و مجبور نباشم از آرزوهای بچگی م دست بکشم

این روزها فقط به این فکر می کنم و ته دلم نگرانم...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد