محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

سردار کوچک

سردارک18: ما داریم برای آزمون جامع آماده می شیم

مامان چند روزه داره سعی می کنه که درس بخونه... امروز روز آخره درس خوندن و فردا باید بریم سر جلسه امتحان دیشب زودتر خوابیده که امروز صبح بتونه زودتر درس خوندن رو شروع کنه شروع می کنیم فلسفه علم می دونید از اونجایی که من خیلی اهل علم و دانش هستم سعی می کردم خودم به همه مطالب مسلط شم که هر جا مامان خانوم کم اورد کمکش کنم نمی شه که توی این امتحان سخت مامانم رو تنها بذارم من سعی می کردم که سرم رو هی بالا بیارم و به مطالب سرک بکشم نمی دونم چرا هی مامان نفس کم میاورد و بهم می گفت باور کن توی این متن مطلب خاصی نیست شما آروم باش من تنهایی می تونم بخونمش و ازش سر در بیارم. مامان فکر می کرد که من اومدم بالای دلش و هی فشارش می دم اما ن...
22 ارديبهشت 1392

سردارک17: من و آب تنی2

یه بار دیگه رفتم آب تنی... این دفعه دیگه مثل دفعه قبل نمی ترسیدم و سعی کردم برای خودم خوش بگذرونم... خانم مربی یه سری ورزش به مامان داد که خیلی عضلاتش رو نرم می کرد و باعث می شد موقع خوابیدن و بلند شدن کمتر آی و اوی کنه... به همین خاطر سعی کردم به مامانم هم بیشتر خوش بگذره... درسته که امروز استخر شلوغ تر بود اما من این دفعه مثل دفعه قبل خسته نشدم و هی مامانم رو روی پله های استخر نشستوندم.. سعی کردم خیلی دل مامان رو فشار ندم که اون مجبور شه مثل بقیه خانم هایی که اومده بودن مایو دو تیکه بپوشه و منو به همه نشون بده... ما همچین پسر با غیرتی هستیم دیگه...
19 ارديبهشت 1392

توصیه5: آداب عقیقه برای فرزند

ذبح گوسفند به عنوان عقیقه و دفع بلا از نوزاد، از سنت‌های حسنه اسلام است. امام باقر (ع) در حدیثی که در جلد ششم «کافی» آمده است، می‌فرمایند: کُلُّ مَولوُدٍ مُرتَهَنٌ بِالعَقیقَةِ. یعنى «عقیقه» نوزاد را از معرض انواع بلاها مصون می‌دارد. در علت نامگذارى این سنّت به «عقیقه»، دو احتمال در کتاب «مجمع‌البحرین» عنوان شده است. اول؛ عقیقه به معنى مویى است که نوزاد هنگام تولد دارد و چون در روز هفتم معمولاً این‏مو را مى‏تراشند و گوسفندى ذبح مى‏کنند، به همین مناسبت، آن حیوان را عقیقه مى‏گویند. دوم؛ عقیقه از ریشه «عقّ» به معنى «شق» و شکافتن است و چ...
18 ارديبهشت 1392

سردارک16: من و آب تنی1

امروز مامانم به توصیه دکتر بیدگلی و دکتر کرم نیا من رو برد آب تنی، تو استخر بیمارستان صارم. استخرش مخصوص ما کوچولوهاست... بزرگتر ها رو راه نمی دن. دورش یه سری نرده استاندارد داره و دماش تقریبا برای ما مناسبه که سرما نخوریم. بدون کلر بودن آب هم باعث می شه مامان خانوم نفس کم نیاره و اذیت نشه، همه استخر که خیلی هم بزرگ نیست یه ارتفاع داره و بخش عمیق نداره. یه خانم مربی هم اونجا بود که نمی ذاشت مادر گرامی ما هر کار دلش می خواست انجام بده. یک ساعت از کلاس رو هم تمرین های خاصی به مامان ها می داد که مشکلات دوران بارداری شون رو کم کنه و زایمانشون رو راحت تر کنه. خلاصه امروز به مامان ما فقط اجازه پیاده روی در آب رو دادن. منم که تا حالا اینقدر آب ند...
16 ارديبهشت 1392

سردارک15: من خیلی سرم شلوغه

سلام، باتوجه به اعتراضاتی که بر من وارد شده است مبنی بر عدم حضور باید به عرض برسانم که من فرصت بیان خاطرات را از دست داده ام... چرا که فرزند بسیار همراهی هستم سعی می کنم خیلی وقت پدر را که این روزها بسیار درگیر برگزاری کنفرانس است نشوم و به پیغام های تلفنی و دیدارهای بسیار آخر شبانه دل خوش کنم مادر هم این روزها کمی سرش یا بهتر بگویم فکرش شلوغ است، چون در انتظار امتحان جامع است و کمی نگران من و اینکه چطور به تنهایی مقدمات آمدن من را که با ماموریت پدر در کنفرانس همزمان شده را به لطف خدا فراهم کند، من در تلاشم هر چند می دانم مادری که تا کنون فرصت نکرده درسی برای امتحان ده روز بعدش بخواند، این مدت را هم نخواهد خواند را کمتر مشغول خودم کن...
16 ارديبهشت 1392

سردارک14: غیبت طولانی

ما بالاخره اسباب کشی شدیم و تونستیم توی خونه جدید اینترنت رو برقرار کنیم. این مدت دنبال دکتر بودیم برای تولد سردارک عزیزمان رفتیم بیمارستان صارم و بیمارستان پارسیان توی هر دو تا بیمارستان اجازه حضور همسر رو می دن و از این جهت آرامش مادر بیشتر می تونه برقرار بشه بیمارستان صارم بسیار مجهز و زیبا بود و امکانات خوبی داشت بیمارستان پارسیان یک بیمارستان خصوصی خوب بود  با تجهیزات خوب و معمولی چیزی که من فهمیدم کادر هر دو بیمارستان توی یه حد بودن، به لحاظ ظاهر مذهبی و تجربه توی بیمارستان صارم دکتر کرم نیا رو بهم معرفی کرده بودند که ظاهرا توی گروه زایمان طبیعی بیمارستان صارم هست و در سزارین هم تخصص خوبی داره و جزو بهترین دکتر های ا...
2 ارديبهشت 1392

دلیجان تنها تولید کننده لوازم کودک ایرانی

اگر دوستان دنبال خرید جنس ایرانی برای کالسکه، کریر، روروئک، صندلی ماشین و سه چرخه هستن می تونن از محصولات شرکت ایرانی دلیجان استفاده کنن. ظاهرا توی بازار شرکت های دیگه ای هستن که اینها رو تولید می کنن اما بدنه کالسکه و کریر ها رو همین شرکت فقط در ایران تولید می کنه. توی بهار نمی شه مدلهای اون رو پیدا کرد و اگر کسی بخواد حتما باید بره جمهوری یا عبدل آباد. من توی جمهوری هم نتونستم همه مدلهاش رو پیدا کنم. یعنی یه نماینده که کل محصولاتش رو داشته باشه معمولا نمی یابید. من از سایتش هم سر در نیاوردم. اما بروشور خوبی داره که همه اطلاعات رو داده و معمولا معازه ها از روی بروشور هم سفارش می گیرن. تلفن شرکت در تهران: 41- 56540137 ایمیل: info@del...
14 فروردين 1392

خرید تخت و کمد- ادامه

در ادامه تحقیقاتم در مورد شرکت هایی که تخت و کمد دارن به موارد زیر برخوردم. شایان ذکر است که اونایی که زمان خریدشون به بهمن یا اسفند می خوره می تونن برن نمایشگاه کیتکس که در یافت آباد برگزار میشه و از اونجا با تخفیف ده تا 15 درصد تخت و کمد بخرن. من اطلاعات زیر رو از مشاهداتم و بروشور شرکت هایی که تو کیتکس امسال شرکت کرده بودن در آوردم. ساحل چوب این شرکت طرح های بسیار رنگی و متفاوتی داره. اونهایی که مایل هستن تخت و کمدشون رنگی باشه خیلی گزینه خوبیه. قیمت ها و جنسشون هم به نسبت خوب بودن. طرح ها فانتزی هستند و کمتر طرح های سنتی توش می بینید. خانه کودک این شرکت طرح های جالبی داشت. وقتی که جنس به کار رفته توی کارهاشون رو می دیدی احس...
14 فروردين 1392

سردارک13: دید و بازدید فامیلهای اصفهانی

این دومین بار بود که آقاجان، مادر و عمو و عمه هام رو می دیدم اون دفعه هنوز نمیشنیدم که اوضاع از چه قراره، خیلی کوچولو بودم فقط 20 روزم بود... اما این دفعه فرق می کرد مشتاق دیدارشون بودم فکر می کردم مسیر رفت و برگشت بهم خیلی سخت بگذره، البته یه کم هم سخت بود اما در کل قابل تحمل بود... شبها هم یه کم بد خواب شده بودم و از اینکه مجبور بودم زاویه 90 درچه و بعضی وقتها 60 درجه این مامان که دیگه جایی برام نمی ذاشت رو تحمل کنم واقعا خرد و خمیر شده بودم هر وقت مامان بلند می شد من از ته دل خستگی می گرفتم و هر چی توی اون فشار له شده بودم تلافی می کردم خلاصه مادر و عمه توران کلی باهام صحبت کردن با فاطمه کوچولو عمو عبداله و احمدرضا خان ع...
5 فروردين 1392

سردارک12: سال تحویل

ما امسال سال تحویل با خانواده سه نفرمون تنها بودیم یعنی نه قسمت شد پیش خانواده پدر سردارک باشیم و نه خانواده مادر خودمان سه تا مانده بودیم و خانه ای پر از کارتون که البته دوست نداشتیم سال جدید رو با نگاه کردن به اونها تحویل کنیم... خلاصه از دوستان که پرسیدیم گفتند امامزاده صالح بسیار شلوغه و مناسب شرایط ما نیست، و گفتن شاه عبدالعظیم هم برنامه داره و خوبه خلاصه ما قصد کردیم که اگر قسمتان شود سال تحویل مثل تمام دوستانی که پیامکی از ما خداحافظی کربلا می گرفتن خودمان را مهمان دورادور اباعبداله کنیم. از آنجایی که هنوز داشتن مرکب قسمتان نشده، به آژانس های مختلف زنگ زدیم که هیج کدام طبق معمول شرایط حساس ماشین نداشتن و ما رهسپار سر خیابان ...
1 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سردار کوچک می باشد